پلتفرم هایی که قدرت سیاسی دارند

به گزارش مجله دور زمین، اینترنت و سکوهای رسانه های اجتماعی، تأثیر بسیار رهایی بخشی بر قدرت عقیده افراد دارند که تأثیرات مثبتی بر دموکراسی نیز داشته است، با این حال، آزادی فردی کاربران به عنوان بازیگران فعال هسته بسیاری از مسائل فعلی در خصوص اطلاعات غلط، گسترش سخنان نفرت پراکنی، قطب بندی، ملی گرایی و سوءاستفاده از اینترنت برای اهداف خصمانه است و قانون گذاری های فعلی در سکوهای رسانه های اجتماعی، بر مهار این قدرت و پاسخگوکردن سکوها در برابر سخنان خصمانه و نفرت پراکنانه کاربران تمرکز دارند.

پلتفرم هایی که قدرت سیاسی دارند

اقدامات سیاسی مداوم در اروپا برای تحمیل مسئولیت اجتماعی بیشتر بر سکوهای رسانه های اجتماعی به طور انتقادی در گزارش مرکز ملی فضای مجازی آنالیز شده است. در خصوص رویه نظارتی کنونی در خصوص برخورد با سکوهای اجتماعی صرفاً به عنوان واسطه گفتار افراد بحث و دیدگاه جدیدی را برای قانون گذاری در این زمینه پیشنهاد شده است. به جای اینکه سکوها به عنوان واسطه و تسهیل نماینده گفتار دیگران تلقی شوند، سکوهای رسانه های اجتماعی به عنوان بازیگران فعال سیاسی در نظر گرفته شده و برای آن ها قدرت نظر قابل توجهی وجود دارد. در این گزارش شرح داده می گردد که چگونه استفاده از دیدگاه قدرت نظر، نکته ای متفاوت و نسبتاً هشداردهنده را بر ابتکارات نظارتی اخیر آشکار می نماید.

اگر فیس بوک یک دولت بود چه می شد؟ در این حالت، فیس بوک کشوری بود که بر یک ملت عظیم حکمرانی می کرد. با افزایش پیش بینی شده تعداد کاربران در سال 2020 به 2.6 میلیارد کاربر، این شرکت تعداد افراد بیشتری را نسبت به جمعیت تحت کنترل هر دولتی در دنیا به یکدیگر متصل می نماید. این افراد نه تنها از فیس بوک برای چت، تماشای فیلم یا خواندن اخبار استفاده می نمایند، بلکه همچنین شهفرایندانی با تمایلات سیاسی، منافع و قدرت رأی دادن هستند. همه آنها به وسیله یک سکو متحد شده اند، سکویی که اطلاعات بیشتری درباره ترجیحات شخصی رأی دهندگان، تعامل سیاسی و نکات برجسته روانشناختی از کاربرانش نسبت به بسیاری از دولت های دیگر دنیا می داند.

اگر فیس بوک یک دولت بود، قوانین خود را داشت (که در واقع نیز چنین است). مانند هر ایالت، سیستم عامل ها نیز باید شهفرایندان خود را سازماندهی نمایند، اما قوانین آنها توسط مجلس های منتخب دموکراتیک مشخص نمی گردد. این قوانین توسط سیستم عامل ها به افرادی که از آنها استفاده می نمایند، به صورت شرایط استفاده، خط مشی های رازداری و دستورالعمل های انجمن ارائه می گردد. آزادی قراردادی حق اساسی سکو است و به دلیل حق آزادی قرارداد، ما عمدتاً پذیرفته ایم که این قراردادها و قوانین موجب ایجاد قوانین شبه الزام آور یا سیستمی از مقررات خرد می گردد که حتی گاهی می تواند قوانین ملی را حداقل روی همان سکو نقض کند.

فیس بوک، هنوز یک دولت نیست. علاوه بر این، بحث سیاسی فعلی پیرامون تنظیم سکوهای رسانه های اجتماعی در اروپا، و البته در ایالات متحده، همچنان از دیدگاه نظارت بر مجموعه ای از بازیگران تجاری که الگوی تجاری آنها برای پیوند و تسهیل نظردهی کاربران میلیاردی آنهاست، دیده می گردد.

در این گزارش دیدگاه دیگری ارائه می گردد. به جای اینکه سیستم عامل ها را به عنوان واسطه و تسهیل نماینده نظردهی دیگران تلقی کنیم، سکوی رسانه های اجتماعی را به عنوان بازیگران سیاسی موثر و دارای قدرت نظر قابل توجه می دانیم، که در بخش سه تعریف شده است. در قانون و سیاست رسانه، ما به صورت سنتی سال ها چنین دیدگاهی داشتیم که نظرات و افکار را توسط رسانه ها کنترل کنیم. این بدان دلیل است که ما می دانیم قدرت افکار در رسانه ها خیلی راحت می توانند به قدرت سیاسی تبدیل شوند. وقتی از دریچه قدرت نظر مشاهده می گردد، بعضی از ابتکارات اخیر اروپا در خصوص حاکمیت سکو به شکل دیدگاهی جدید و نسبتاً هشدار دهنده ظاهر می گردد.

رویکرد کنونی اروپا به حاکمیت سکوهای نرم افزاری

قانون گذاری برای سکوهای نرم افزاری موضوعی است که در دستور کار سیاسی اروپا واقع شده است. کمیسیون جدید اروپا تجدید نظر در چارچوب قانونگذاری سکوها را اعلام نموده است (که تا امروز به عنوان بخشنامه تجارت الکترونیکی شناخته می گردد) که باید منجر به پاسخگویی بیشتر سکوها برای محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط کاربران آنها می گردد (کمیسیون اروپا 2020، فون در لاین 2019). اتحادیه اروپا قبلاً سه بخشنامه را اتخاذ نموده است که هر کدام به روش خود مسئولیت سکوها را نسبت به نحوه سازماندهی و توزیع محتوا افزایش می دهند.

بسته خدمات قانون دیجیتال باید قوانین قبلی را تایید کند تا از بازارهایی که در آن سکوهای بسیار عظیم فعالیت می نمایند و تأثیرات قابل توجهی روی شبکه دارند، حمایت نموده و مطمئن باشند که این بازارها منصفانه باقی مانده و سکوهای و مشاغل تازه وارد می توانند به صورت منصفانه رقابت نمایند.

مقایسه عمیق تر روینمودهای مختلف ملی کشورهای اروپایی بسیار فراتر از محدوده این مطالعه خواهد بود. برای هدف این مطالعه، مهم است که یک مشاهده اصلی انجام دهیم: محور اصلی بیشتر این روینمودهای ملی و بین المللی، اگر نه همه، بر محور تحمیل تعهدات و مسئولیت پذیری اضافی بر سکوها هستند. همه این ابتکارات به دنبال گسترش بعضی کنترل های تنظیم نماینده های ملی و جامعه روی سکوهای رسانه های اجتماعی است. علاوه بر این، بدون استثنا، همه این ابتکارات نقش سکوهای رسانه های اجتماعی را به عنوان حاکمان بخش اعظم نظراتی که به صورت آنلاین پخش می گردد رسمیت می بخشند.

چرا رویکرد کنونی نتیجه معکوسی برای دموکراسی داشته و خطرناک است

به منظور درک اینکه چرا رویکرد کنونی اروپا در قانون گذاری سکوها ممکن است به طور بالقوه معکوس یا حتی برای دموکراسی خطرناک باشد، مفهوم قدرت نظردهی مهرفی می گردد. قدرت نظر را می توان به عنوان توانایی رسانه برای تأثیرگذاری بر فرایند شکل گیری افکار عمومی و فردی تعریف کرد. در اصل توسط دادگاه قانون اساسی آلمان فدرال، قدرت نظر به عنوان یک مفهوم، با مفهوم تکثرگرایی گره خورده است و این ایده را بیان می نماید که عدم تعادل در توانایی تأثیرگذاری روی فرایند شکل گیری افکار عمومی می تواند خطری برای یک فضای رسانه ای متکثر و در نهایت دموکراسی باشد.

همانطور که دادگاه حقوق بشر اروپا بیان نمود: هیچ دموکراسی بدون کثرت گرایی وجود نخواهد داشت. مفهوم قدرت نظر، صراحتا تعامل پویا بین رسانه ها، مخاطبان آن و بازیگران سیاسی را تأیید می نماید. در مقایسه با مفهوم قدرت ارتباطی، که شاید در سطح بین المللی بسیار رایج تر باشد، می توان ادعا کرد که مفهوم قدرت نظر دارای یک بار هنجاری اضافی است. قدرت ارتباطی، به معنای ترکیب شبکه، قدرت شبکه ای و شبکه سازی که توسط کاستلز معرفی شده است، در توصیف روش های مختلفی که رسانه ها می توانند بر فرایند شکل گیری نظر (به وسیله کانال دهی به اخبار، تنظیم اخبار روز و کنترل روی منابع ارتباطی ضروری) اعمال قدرت نمایند، مفید است.

علاوه بر این، این اصطلاح همچنین می تواند بر روابط قدرت سیاسی دلالت داشته باشد. اما آنچه مفهوم قدرت نظر را توصیف می نماید، این است که به دلیل ارتباط نزدیک آن با مفاهیم کثرت گرایی و دموکراسی، می تواند به ما یاری کند تا نقش رسانه ها را به عنوان یک بازیگر فعال سیاسی در فرایند شکل گیری نظر بهتر درک کنیم. قدرت نظر صرفاً به معنی قدرت تأثیرگذاری بر فرایندهای سیاسی نیست (مانند شکل گیری اراده دموکراتیک). بلکه خود، یک قدرت سیاسی است.

رسانه های سنتی همواره دارای قدرت نظر بودند و همواره به عنوان یکی از پایه های اساسی در رشد دموکراسی بودند. به همین دلیل همواره رسانه با سیاست گره خورده است و بدون ارتباطات و روابط عمومی دموکراسی وجود نخواهد داشت. با این حال همواره قدرت های سیاسی هستند که رسانه ها را در دست دارند و بر شکل گیری نظر در افکار عمومی اثرگذارند. در مقابل، سکوهای رسانه های اجتماعی تا به امروز به ندرت از منظر قدرت نظر مورد بحث قرار گرفته اند. رسانه های اجتماعی به معنای سنتی رسانه نیستند و به همین ترتیب هنوز هم تحت رویکرد پاسخگویی محدود قانون تجارت الکترونیکی قرار دارند.

ابتکارات اخیر در فرانسه، انگلستان و بروکسل همگی همچنان تأکید می نمایند که سکوها سخنران نیستند، بلکه کاربران آنها هستند. با این حال، آیا قدرت نظر به یک سخنران فعال احتیاج دارد؟ محقق رسانه ای، مارتین مور، به این سوال پاسخ منفی می دهد و در خصوص قدرت نظر عظیمی که در سکوهای رسانه های اجتماعی وجود دارد هشدار می دهد: سکوها از قدرت خود برای راهنمایی توجه افکار عمومی برای ارتقا دیدگاه های مورد نظرشان استفاده می نمایند و خدماتی که سکوهای رسانه های اجتماعی ارائه می دهند، اطلاعات عظیمتری را فراتر از سکوهای معمولی از کاربران دریافت می نمایند. و این می تواند به آنها یک قدرت سیاسی بدهد که قابل مقایسه با قدرت یک رسانه سنتی است. به هر حال، این نیز درست است که رسانه های اجتماعی به همان روشی که رسانه های سنتی عمل می نمایند، قدرت نظر را اعمال نمی نمایند و در نتیجه مفهوم قدرت نظر نیز خود احتیاج به بازنگری دارد.

سکوها معمولاً قدرت خود را در مقابل دریافت بیشترین پیشنهاد، چه تبلیغات و چه دولت ها و یا احزاب سیاسی، می فروشند که این امر به دلیل ارتباط سکوها با مشتریان و اعتماد شهفرایندان و یا رای دهندگان به زیرساخت سکوها به دست آمده است. این شرایط هنگامی که این سکوها از این قدرت برای تبدیل کاربرانشان به رای دهنده استفاده می نمایند، نگران نماینده تر نیز می گردد. مانند کوشش گوگل برای ترغیب کاربرانش در برابر قانون جدید حق نشر یا حمایت از قانون گذاری برای برابری ازدواج اقلیت ها یا کوشش اوبر و Airbnb برای ترغیب کاربرانش برای اعتراض علیه قانون گذاری های دولتی در این سکوها.

به طور کلی این سکوها ساختار و توازن قدیمی بازار رسانه را به هم زده و بنابراین به صورت مستقیم و همیشگی بر حوزه تکثرگرایی در جامعه اثرگذار خواهند بود. همانطور که زاکربرگ در نامه خود در خصوص جاه طلبی های دنیای فیس بوک در سال 2017 نوشت: در مبارزات انتخاباتی اخیر در سراسر دنیا، از هند و اندونزی تا سراسر اروپا گرفته تا ایالات متحده، شاهد آن هستیم که کاندیدایی که بیشترین فالوئرها را در فیس بوک دارد و بیشترین تعامل را با آنها داشته است معمولاً پیروز انتخابات می گردد. همانطور که تلویزیون در دهه 1960 رسانه اصلی ارتباطات مدنی شد، رسانه های اجتماعی نیز در قرن بیست و یکم در حال تبدیل شدن به این رسانه هستند.

از آنجا که ارتباطات، رکن اصلی حیات یک دموکراسی است، این وابستگی در نهایت به دولت ها نیز تسری می یابد، که به طور فزاینده ای برای ارتباط با حوزه انتخابیه خود به این سکوها اعتماد می نمایند. برای مثال، اگر شهفرایندان هلندی مایل به برقراری ارتباط با دولت خود باشند، فیس بوک، توییتر، واتس اپ و اینستاگرام از شیوه های ارتباطی سنتی برتر هستند. در حال حاضر موارد کمی وجود دارد که بتواند از پلتفرم های پیشرو رسانه های اجتماعی برای استفاده و کانال سازی این قدرت مدنی برای اهداف مورد نظر خود جلوگیری کند، دقیقاً مانند یک دولت با این تفاوت که دولت ها تحت نظارت دموکراتیک قرار دارند.

ارزیابی ابتکارات فعلی در حوزه قانونگذاری سکوهای نرم افزاری از منظر قدرت نظر

اقدامات نظارتی بر کنترل قدرت ارتباط کاربران متمرکز هستند. کاری که اینترنت و به ویژه سیستم عامل های رسانه های اجتماعی تا به امروز انجام داده اند، این است که مخاطبان، و فرد به فرد بینندگان را آزاد نموده و قدرت کاملاً جدیدی برای شکل دادن به زندگی عمومی و تصمیم گیری سیاسی در اختیار آنها قرار می دهد.

اعلامیه جان پری بارلو برای استقلال فضای مجازی (بارلو 1996) اکنون مشهور است: دولت های دنیا صنعتی، شما غول های گوشتی و فولادی خسته، من از فضای مجازی، خانه جدید ذهن با شما سخن می گویم. به نمایندگی از آینده، از شما به عنوان گذشته می خواهم که ما را تنها بگذارید. اینجا برایتان خوش آمدگویی نداریم. شما در جایی که ما جمع می شویم هیچ حاکمیتی ندارید. او اعلامیه اش را اینگونه سرانجام می دهد: ما تمدن ذهن را در فضای مجازی ایجاد خواهیم کرد. باشد که انسانی تر و عادلانه تر از دنیای باشد که دولت های شما قبلاً ساخته اند.

اینترنت و سکوهای رسانه های اجتماعی، تأثیر بسیار رهایی بخشی بر قدرت عقیده افراد دارند. این امر تأثیرات مثبت بسیاری بر دموکراسی نیز داشته است (بارلو 1996). با این حال، همانطور که مثلاً در گزارش دولت فرانسه نیز اذعان شده است، آزادی فردی کاربران به عنوان بازیگران فعال هسته بسیاری از مسائل فعلی در خصوص اطلاعات غلط، گسترش سخنان نفرت پراکنی، قطب بندی، ملی گرایی و سوءاستفاده از اینترنت برای اهداف خصمانه است. تمرکز قانون گذاری های فعلی در سکوهای رسانه های اجتماعی، مهار این قدرت و پاسخگوکردن سکوها در برابر سخنان خصمانه و نفرت پراکنانه کاربران است. با این روش فعلی، سکوها به عنوان حاکمان اصلی ارتباطات آنلاین تثبیت شده و به معنای واقعی کلمه حاکمیت سکوها را ایجاد می نماید.

جولی کوهن در کتاب جدید خود به طرز چشمگیری به ما یادآوری می نماید که خطر تبدیل شدن سکوها به حاکمان خصوصی دنیای دیجیتال چقدر واقعی است و به نظر می رسد دولت های سراسر دنیا به طور فزاینده ای این حاکمیت و قدرت تصمیم گیری بر قلمرو دیجیتال را پذیرفته اند. و روابطشان به طور فزاینده ای به سمت سیستم روابط همکاری بین سکوها و دولت ها سوق پیدا می نماید، بحران کووید 19 نشان می دهد که این وابستگی، نه تنها وابستگی رسانه ها و احزاب سیاسی بلکه دولت ها، در تکیه بر سکوها برای مدیریت یک بحران ملی چقدر عمیق شده است.

ابتکارات پیشنهادی اروپایی ها برای قانونگذاری در سکوها صرفاً این فرایند حاکمیت سکوها را تسریع می نماید. هیچ یک از استراتژی های ملی به دنبال ایجاد یک همتا برای سکوهای قدرتمند نیستند. در پیشنهاد فرانسه برای قانون گذاری در این حوزه، پیشنهادی برای تبلیغ محتوا از منابع قابل اعتماد، مانند آژانس های مطبوعاتی و خدمات ارتباط سمعی و بصری وجود دارد. سکوهای رسانه های اجتماعی ، بدون شک می تواند قدرت نظر این رسانه های رسمی را بیشتر کند. پیشنهادات فرانسوی ها و انگلیسی ها به اهمیت دوباره به حرکت درآوردن رسانه های سنتی اشاره دارد.

به نظر می رسد اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن به طور کلی پذیرفته اند که اینترنت اکنون توسط سکوهای خاصی اداره می گردد و بسیاری از پیشنهادات سیاستگذاری فعلی روی میز، صرفاً همان کوشش های بی ثمر دولت های ملی یا منطقه ای برای حفظ توهم کنترل آن است.

قوانینی که برای مثال سکوها را ملزم کند در خصوص نحوه استفاده از قدرت نظر در سکوهای رسانه های اجتماعی شفافیت بیشتری داشته باشند، خواه این قدرت تصمیم گیری برای نشان دادن پیغام سیاسی باشد یا قدرت تصمیم گیری روی اینکه الگوریتم های آنها برای کدام ارزش های عمومی یا اهداف اجتماعی باید بهینه گردد، در میان قوانین پیشنهادی خالی است. سکوها نیز به جای حرکت در این سمت در حال بازتعریف استراتژی ها و ارزش هایی هستند که ظاهراً دنیا ما را به مکانی بهتر تبدیل می نماید: از مشخص روزنامه نگاری با کیفیت، تا حفظ صلح ، رسیدگی به تغییرات آب و هوایی، تسریع در پیشرفت علم و درمان بیماری ها و برطرف فقر.

در حال حاضر در اروپا، هیچ پیشنهادی برای مشخص محدودیت برای استفاده سکوها از هوش مصنوعی، و الگوریتم ها و داده هایی که برای ترغیب و سوءاستفاده از این قدرت برای اهداف سیاسی شان جمع آوری می نمایند، روی میز نیست. هیچ توجهی به فرایند روبه رشد فیس بوک و یوتیوب در تبدیلشان به نقش ویرایشگران محتوا با استفاده از پول درآوردن از محتوای تولیدی صاحبان محتوا و انعقاد معاملات با دارندگان حقوق محتوا نمی گردد.

همچنین بحث های سیاسی مفیدی در خصوص چگونگی وابستگی روزافزون رسانه های سنتی و در واقع وابستگی جامعه، به سکوها و ایجاد شرایطی برابر و قدرتمند برای کسانی که به دنبال استقلال افراد در سکوها و مراقبت و نظارت بر سوءاستفاده سکوها از اطلاعات برای کسب قدرت سیاسی، خواه توسط سیاستمداران، دولت ها یا شرکت های قدرتمند اینترنتی می گردد، وجود ندارد.

نتیجه گیری و بعضی تأملات در خصوص راه پیش رو

همانطور که یک بار محقق حقوق اساسی ادوین بیکر گفت: پراکندگی قدرت رسانه ای، مانند پراکندگی قدرت رأی دادن، به سادگی یک ویژگی برابری خواهی در یک سیستم مدعی دموکراسی است رسانه ها به عنوان ناظر بر قدرت های حاکم و دارای قدرت قابل توجهی در تأثیرگذاری بر شکل گیری افکار عمومی و فردی، یک بازیگر قدرتمند در یک دموکراسی هستند. به همین دلیل است که یک سنت طولانی در قانون و سیاست های رسانه ای وجود دارد که قدرت نظر را پراکنده می نماید، هدف آن ایجاد تنوع رسانه های مستقل و جلوگیری از تسلط چند منبع است.

در مقابل، حاکمیت رسانه های اجتماعی به عنوان غیررسانه همچنان از منطق تحول تجارت الکترونیکی پیروی می نماید، که مستلزم حکمرانی بر تسهیل نمایندگان قدرت تفکر کاربران (و رسانه های فعال در سکو) است. اگر به این مسئله از دیدگاه قدرت نظر بالقوه عظیم رسانه های اجتماعی مشاهده گردد، روشن خواهد شد که قرار دادن بعضی از سکوهای رسانه های اجتماعی به عنوان کانون اصلی حاکمیت ارتباطات آنلاین و مشخص نمایندگان استانداردهای ارزش عمومی، نه تنها پاسخگویی عمومی آنها را افزایش می دهد بلکه قدرت آنها را در فرایند شکل گیری عقاید دموکراتیک تقویت می نماید.

تا به امروز، بحث در خصوص چگونگی کاهش وابستگی و مهار قدرت سکوها (انحصار) در قلمرو قانون رقابت بحث شده است. در استراتژی شکل دادن به آینده دیجیتال اروپا، کمیسیون اروپا تجدید نظر در قانون رقابت را برای ایجاد اطمینان از شرایط عادلانه برای سایر سکوها در بازارهایی که با سکوهای قدرتمند راهنمایی می شوند، گفت (کمیسیون اروپا 2020). با این حال با درسی که می توان از تاریخ طولانی قانون و سیاست رسانه آموخت، قانون رقابت فقط برای رفتار و راهنمایی قدرت نظر تا حد محدود طراحی شده و مناسب است.

ابزار اصلی برای مقابله با قدرت نظر در رسانه ها، قانون تمرکز رسانه ها است. تا به امروز، حداقل در اروپا، ابتکارات سیاسی کمی وجود داشته است (به ویژه در آلمان و انگلستان) که هدف آنها مناسب سازی قانون تمرکز رسانه ها برای سازگارسازی واقعیت رسانه های دیجیتال با سکوهای آنلاین است. ناپولی پیشنهاد نموده است که در ایالات متحده معیار منافع عمومی احیا گردد و مورد پذیرش مجدد قرار گیرد. با این حال، این کوشش ها فراتر از شناسایی کمبود معیارهای کافی به عنوان یک مانع اصلی نرفته است.

وقت آن رسیده است که محققان و سیاست گذاران در این زمینه بر چگونگی بازگرداندن پراکندگی بیشتر قدرت نظر کار نمایند. قانون تمرکز رسانه ها برای قلمرو دیجیتال بعید است که بتوانند از معیارهای قانونی محدودیت دسترسی مخاطبان و مالکیت معنوی، که ابزار سنتی قانون تمرکز رسانه ها است، استفاده نمایند. قانون تمرکز رسانه های دیجیتال و تمرکز سیاست ها احتمالاً باید به سمت ایجاد قدرت مقابله، اشاعه و کنترل الگوریتم های اختصاصی و غیرشفاف، به عنوان شکل کاملاً جدیدی از شفافیت، قانونگذاری در تبلیغات سیاسی آنلاین و تفکیک زیرساخت های اجتماعی توزیع محتوا تغییر جهت دهند.

منبع قدرت سیاسی سکوها توانایی آنها در به کارگیری قدرت نظر، اعم از کاربران یا سیاستمداران حاضر در آن سکو یا توانایی آنها برای تأثیرگذاری بر گفتمان عمومی برای اهداف خاص خود است. بدون تضمین های کافی، کلیه تعهدات در خصوص بی طرفی، انصاف و عدم دستکاری بی معنی است. احتمال بسیار زیاد سوءاستفاده از این قدرت عظیم برای اهداف سیاسی به خودی خود تهدیدی برای هرگونه دموکراسی عملی است.

پراکنده کردن تمرکز قدرت نظر و ایجاد قدرت های جدید و رقابت ساز در این حوزه به منظور جلوگیری از تبدیل شدن سکوهای رسانه های اجتماعی به شبه دولت های آنلاین لازم است. همچنین باید اطمینان حاصل کرد که هر یک از آن سکوهای جدید نیز همچنان یکی از بسترهای پرشماری هستند که به ما امکان می دهند در بحث های عمومی شرکت کنیم.،ایسنا

منبع: ایران آنلاین
انتشار: 25 آذر 1399 بروزرسانی: 25 آذر 1399 گردآورنده: dorezamin.ir شناسه مطلب: 1470

به "پلتفرم هایی که قدرت سیاسی دارند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پلتفرم هایی که قدرت سیاسی دارند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید