آپاچی، عامل وحشت و سوژه تقلید و نماد مد
به گزارش مجله دور زمین، خبرنگاران - سجاد جوهردلوری : در سال های اول قرن بیستم و اوج بل اپوک پاریسی، دورانی که مرکز فرانسه هنوز مرکز فرهنگی جهان بود و بورژوا ها 108 سال پس از حکومت وحشت به چرخه قدرت بازگشته بودند، مردم و خیابان های مرکز فرانسه از گروهی شگفت آور و خلافکار به نام آپاچی به ستوه آمده بودند.
در حالیکه روزنامه ها جریانات طبقات پایین اجتماعی را نادیده می گرفتند، جنگ داخلی رخ داده درون این گروه جالب توجهشان شد. مهر آملی الی، معروف به کلاه طلایی، به خاطر داشتن مو های قرمز طلایی میان قلب ماندا و لکا، رهبران دو بخش اورتاکس و پاپین کورت از آپاچی ها، دست به دست می شد. برعکس دوئل های ادبی که در آن دو جنتلمن هنگام سپیده دم بر سر افتخار داشتن یک زیبا رو به نبرد میپرداختند، عاشقان آملی، دو سردسته بزرگ آپاچی بودند و اگر در دوئل های یادشده پس از برداشتن ده قدم دو گلوله شلیک میشد، این مثلث عشقی جنجالی مرگبار روانه خیابان ها می کرد. سرانجام آملی قلبش را به روی لکا گشود و ماندای شکست خورده گروهش را روانه خیابان های بلویل کرد تا با لکا و مردانش روبرو شوند. چیزی که رخ داد چیزی از یک جنگ تمام عیار کم نداشت که در آن سلسله ای از گلوله ها شلیک شد و چندین و چند ضربه چاقو رد و بدل شد.
روز بعد آرتور دوپین، روزنامه نگار روزنامه ژورنال، درباره حادثه نوشت: این ها سنت های آپاچی هایی هستند متعلق به غرب دور و لایق تمدن ما نیستند.
نام آپاچی، ذهنیت فرانسه آن موقع از بومیان آمریکایی و غرب وحشی بود. این نام پس از مصاحبه یک بازرس پلیس با روزنامه نگاری در سال 1900 و قیاس وحشیانه بودن خشونت های گنگستری با خشونت زندگی قبایل آمریکایی بر سر زبان ها افتاد.
پس از رسیدن داستان این نبرد به رسانه ها آپاچی ها به شور پاریس تبدیل شدند. بر عکس کارگران کارخانه ها، دستفروشان، لباس شویان و رفتگران که طبقه محترم کارگر شمال شرقی پاریس را تشکیل میدادند، آپاچی ها برندی خاص از دزدی را شکل داده بودند، ضرباتی ناگهانی به سر قربانیان وارد میکردند تا گیج شوند و نتوانند از خود دفاع نمایند، قربانیان را با روسریهایشان خفه میکردند، تفنگی با عنوان هفت تیر آپاچی همراه خود داشتند که ماشه آن از فلز برنج ساخته شده بود و در انتهای آن یک چاقوی ضامن دار تعبیه شده بود. در حالی که دزدان همواره یکی از خطرات و افراد منفور پاریس به شمار میرفتند، این گروه از مردان و زنان جوان پانزده الی بیست و یکساله، از فرهنگ و ظاهر شیک خود و گویش غیر ادبی و عامیانه خود دفاع کردند، گویشی که به لا لانگ وِرته مشهور بود.
آپاچی ها اجازه نمیدادند که فقرشان بیشتر از مد و ظاهرشان به چشم بیاید و این مسئله را بسیار جدی تلقی میکردند. کلاهی تخت و چشم نواز با نام دِفه روی مو هایی که از پشت سر تراشیده شده و چرب شده بود میگذاشتند و چندین لایه جلیقه روی پیراهن های ملوانی چروکیده سرهم میکردند. زیر چشم چپ تمامی اعضا یک نقطه آبی رنگ تتو شده بود. شلوار های گشادشان به زانو که میرسید تنگ میشد و دوباره تا پایین باز و گشاد میشد. کفشهایشان نیز بسیار خاص بود که همواره براق و تازه و بی نقص بودند. اگر کفش های محبوبشان کوچکترین خراشی بر میداشتند به سرعت دور انداخته میشدند. آپاچی های مونث نیز کلاه به سر نمیکردند و روبان سیاه دور گلو میبستند.
دیری نپایید که آپاچی بودن به نوعی فرهنگ تبدیل شد. رده های بالای اجتماعی خیلی زود آغاز به تقلید از آن ها کردند حتی تا آنجایی پیش رفتند که برای یادگیری زبان عامیانه شان به کلاس میرفتند. پایکوبیی به نام پایکوبی آپاچی نیز فراگیر شده بود و در دهه سوم قرن بیستم محبوبیت بسیاری یافته بود. شیوه اجرای آن نیز میتوانست آنقدر خشن بشود که رقاصان اجرانماینده صدمه ببینند.
پایکوبی آپاچی هنرمندانه و زیرکانه شخصیت آن ها را به نمایش میگذارد، از هوش و فراستشان قصه میسازد و همزمان خطری بسیار بسیار واقعی ارائه میکند. آپاچی ها مشهور به کشتن افسران پلیس نیز بوده اند. گزارش شده است که گردشگران خارجی از ملاقات پاریس واهمه داشته اند با این باور که شهر تحت تسلط گنگسترهاست. بعضی نیز به خاطر حضور در تور هایی که آپاچی ها در آن ها توصیف میشدند شیفته ملاقاتشان بودند، تور هایی که در آن ها به گردشگر های کنجکاو خانه هایی نشان داده میشد و در آن خانه ها بازیگرانی در لباس گنگستر ها ساکن بودند. محققان، اما معتقد بودند که ترس از آپاچی ها یک ترس اجتماعی بوده است. دومینیک کالیفا، محقق تاریخچه آپاچی ها و نویسنده کتابی در دست انتشار با عنوان جرم، فساد و فقر: ذهنیت غربی چگونه مبدع دنیای زیرزمینی شد میگوید: دوران آپاچی در پاریس به واقع تنها در سال های 1900 الی 1914 وجود داشته است. ما فقط و فقط از آپاچی ها سخن میرانیم ، این سخنیست که یک گزارشگر در سال 1907 به زبان آورده که البته صحیح نیز هست در حالی که امروزه تشخیص اینکه آیا آپاچی ها واقعا ترسی واقعی در جامعه پدید آورده بودند یا اینکه این فقط یک ترس از روی دیوانگی بوده و پاریسی ها عادت داشته اند به وسیله ترس خود را سرگرم نمایند کار ساده ای نیست. در همان سال 1907 پلیس پاریس تخمین زده بود که حدود 70000 نفر عضو این گروه های خلافکار در پاریس بوده اند.
با سرانجام جنگ جهانی اول اگرچه تهدید آپاچی ها محو شده بود، اما میراث فرهنگی آن ها طی دهه ها به وسیله کتاب، نمایشنامه، ترانه و حتی فیلم زنده ماند. فیلمی از زندگی آن ها نیز در سال 1952 روی پرده سینما ها به نمایش عایدی. در گذشته وحشت آفرین بوده و اکنون تقدیس شده و همچنان معمایی تاریخی و سرگردان میان واقعیت و تخیلند.
منبع: ozy
پ
منبع: برترین ها