قصه دنیل سواروسکی، مردی با آرزوهای بزرگ

به گزارش مجله دور زمین، سواروسکی برند شناخته شده ای است که سال هاست زیباترین کریستال های جهان را در دل زیباترین محصولات جهانی مد و لباس جا داده است. این برند هم مثل هر برند دیگری قصه خودش را دارد که خواندنش خالی از لطف نیست.

قصه دنیل سواروسکی، مردی با آرزوهای بزرگ

پسری که می خواست موزیکدان گردد

پاییز 1862، در روستایی در شمال جمهوری چک، دنیل سواروسکی، (Daniel Swarovski) متولد شد. پدر دنیل مثل خیلی از ساکنان شمال چک، کارگاه شیشه گری داشت و از این طریق امرار معاش می کرد. زمانی که دنیل بزرگتر شد و زمان مناسب برای یادگیری مهارت شیشه گری فرا رسید، شاگردی پدرش را کرد و بعد از مدتی تبدیل به یک استاد کار ماهر شد. با وجود این رویای او چیز دیگری بود. دنیل جوان دوست داشت موزیکدان گردد و به خصوص عاشق این بود که در نواختن ویولن استاد گردد. متاسفانه هرگز این اتفاق نیفتاد اما در یکی از سفرهای آموزشی دنیل به پاریس، اتفاق دیگری افتاد که توانست زندگی او را متحول کند؛ بازدید از اولین نمایشگاه وسایل الکتریکی.

نقطه عطف اتفاقی

فرض کنید در یک خانواده صنعتگر زاده شده اید، مهارت های لازم را یاد گرفته اید و فکر تان هم بسیار خلاق است. در چنین شرایطی اگر از جایی بازدید کنید که الهام بخش ایده های تازه ای برای شما باشد و یاری تان کند در صنعت مورد نظرتان پیشرفت کنید، چه اتفاقی می افتد؟ خلق ایده های نو و دست به کار شدن کمترین کاری است که از شما بر می آید. دنیل جوان داستان ما هم دقیقا همین کار را کرد. او بعد از بازدید از اولین نمایشگاه وسایل الکترونیکی در پاریس، بیشتر از هر چیزی جذب یک ایده شد؛ اینکه بتواند از وسایل الکترونیکی برای برشکاری شیشه استفاده کند و شیشه های براق تر و زیباتری بسازد.

اولین کارخانه سواروسکی، جایی دور از خانه

بعد از نمایشگاه پاریس، ایده دستگاه به فکر دنیل رسید اما فوری عملی نشد و مرحله طراحی و ساخت آن حدود ده سال بعد طول کشید و دنیل بالاخره توانست اولین دستگاه سنگ زنی و برشکاری شیشه را به عنوان یک اختراع تازه و مفید ثبت کند. با فراوری این دستگاه او به راحتی توانست کسب و کارش را توسعه دهد. با توسعه کسب و کار بود که ایده کارآفرینی به فکر آقای سواروسکی رسید، منتها او برای ایجاد کار به روستای خودش برنگشت، شاید چون فکر می کرد رقبای زیادی منتظرش هستند. در عوض به اتریش رفت و اولین کارخانه سواروسکی را در سال 1895 راه اندازی کرد.

نایکی و داستان های عجیب و غریبش

کریستال های جواهرنما

بعد از افتتاح کارخانه سواروسکی که در ابتدا کار خودش را با نام D&S Company شروع نموده بود، هدف کارخانه اینطور بیان شد: فراوری شیشه/ کریستال هایی که شبیه جواهر واقعی هستند. جالب است بدانید تقریبا در همان زمان مردی به نام فدریک استراس زندگی می کرد که شیشه های برش خورده و کریستال های شفاف را جای جواهر اصل می زد و به مشتریانش می فروخت. تفاوت کار سواروسکی و استراس در این بود که سواروسکی با مشتریانش کاملا صادق بود و ادعای جواهر فروش بودن نمی کرد. همین مسئله هم اعتبار برندش را بالا برد و خیلی زود سیل درخواست شیشه های جواهرنما به سمتش سرازیر شد. تعداد زیادی از فعالان عرصه مد جزو مشتریان ثابت سواروسکی شدند و طبیعی هم بود که بخشی از این درخواست ها مربوط به پایین بودن قیمت کریستال های سواروسکی نسبت به جواهر واقعی می شد. کمپانی دی اند اس، (D&S) در همین سال ها به سواروسکی تغییر نام داد.

خانواده امیدوار

با شروع قرن بیستم، کسب و کار سواروسکی رونق گرفت و وقت آن رسید که نیروی بیشتری استخدام کند. بنابراین او 200 کارمند تازه استخدام کرد و محصولاتش را به سراسر اروپا فرستاد. مردم طبقه میانه شهرهای مختلف دنیا، از سن پترزبورگ گرفته تا پاریس، عاشق کریستال های درخشان سواروسکی شدند، البته به جز آمریکایی ها. چون سواروسکی هنوز وارد آمریکا نشده بود. کسب و کار آنقدر رونق گرفت که سه پسر دنیل به نام های ویلهلم، فردریک و آلفرد هم وارد کار شدند و سواروسکی رسما به یک تجارت خانوادگی تبدیل شد. هم و غم اعضای این خانواده این بود که بتوانند روش های تازه ای برای فراوری کریستال های زیباتر و با کیفیت تر پیدا نمایند. اوضاع به همین منوال پیش رفت تا جنگ دنیای اول از راه رسید. با شروع جنگ تقاضا برای کریستال های سواروسکی در اروپا کاهش پیدا کرد. جالب است که این اتفاق نه تنها باعث دلسردی سواروسکی ها نشد، بلکه شرکت تابعه تایرولیت، (Tyrolit)را که به فراوری ابزار برش اختصاص داشت، تاسیس کردند. شرکتی که هنوز هم مشغول کار و کسب عایدی است.

آدیداس و پوما، یک برادرانه ناآرام

کشف فرمول سری تازه

با تمام شدن جنگ و ثبات بیشتر شرایط مالی، کسب و کار کمپانی دوباره رونق گرفت. رقبا کوشش زیادی کردند تا بتوانند به پای سواروسکی برسند اما فاصله بین آن ها آنقدر زیاد بود که عملا کاری از دست شان برنمی آمد. این فاصله به خصوص وقتی خیلی زیاد شد که کوکو شنل، (Coco Chanel) از نگین های سواروسکی در محصولاتش استفاده کرد. در همین زمان، سواروسکی به فرمولی دست پیدا کرد که هنوز که هنوز است لو نرفته و کسی از آن خبر ندارد. با استفاده از این فرمول کریستال ها شفاف تر و براق تر شدند و تشخیص آن ها از جواهر سخت تر شد. این فرمول به همراه برش خاص سواروسکی سنگ های این برند را منحصر به فرد کرد. در این دوره فراوریات سواروسکی صرفا زیورآلات نبود، بلکه دنیل بخشی از کار را به ساخت شیشه های انعکاس دهنده اتومبیل ها اختصاص داد تا منبع عایدی دیگری به دست بیاورد. اوضاع به این منوال ادامه داشت تا اینکه جنگ دنیای دوم شروع شد.

دقیقا تعیین نیست در طول جنگ دنیای دوم چه اتفاقی برای کمپانی افتاد اما همه مطمئن هستند سواروسکی به کار خودش ادامه داد و بعد از مدتی هم توانست پای محصولاتش را به آمریکا باز کند. اتفاقی که در نوع خودش عجیب است چون سواروسکی متعلق به اتریش بود و اتریش در زمان جنگ دنیای دوم متحد آلمان بود.

انتها جنگ دنیای دوم و مرگ دنیل

اوضاع بعد از جنگ دنیای دوم باز هم بهتر شد و هر کدام از اعضای خانواده به نوعی خلاقیت نشان دادند. در این میان کار ویلهلم، یکی از پسران سواروسکی از بقیه جالب تر بود. او به خاطر علاقه ای که به فضا داشت سراغ ساخت دوربین دو چشمی رفت و پیروز عمل کرد. در همین میان و در سال 1956 بود که دنیل سواروسکی درگذشت. اتفاقی که برای خانواده سخت بود ولی باعث نشد وقفه ای در کار بیفتد یا مسئله ای برای کمپانی پیش بیاید. مدیریت برند به دست منفرد (Manfred)، نوه بزرگتر دنیل افتاد و او با کمال دقت مسیر تازهی برای سواروسکی تعریف کرد که بخشی از آن شامل همکاری با دیور، (Dior) می شد. در همین زمان کمپانی پیروز شد به فرمول فراوری کریستال های رنگارنگ دست پیدا کند. کریستال های رنگی و همکاری با دیور قدم های بزرگی برای شناساندن برند به تعداد بیشتری از مشتریان بالقوه بود.

جامعه کلکسیونرهای سواروسکی

جالب است بدانید سواروسکی در سال 1987 باشگاه اعضایش را راه انداخت. این باشگاه بیش از 450 هزار نفر کلکسیونر در سراسر دنیا دارد که مشغول جمع کردن کریستال های این برند هستند. بخشی از کلکسیون این افراد هم شامل مجسمه های کوچک و مینیاتوری سواروسکی می گردد که هواداران زیادی دارد. جامعه کلکسیونرها امکانات و پیشنهادهای خاصی را برای اعضایش در نظر می گیرد تا امکان خرید و جمع آوری محصولات مورد علاقه شان را داشته باشند.

موزه ای با رکورد گینس

سال 1995 سواروسکی 100 ساله شد. به همین مناسبت هم موزه سواروسکی را افتتاح کرد که در نوع خودش یکی از رویایی ترین موزه های دنیاست و سالانه بیش از 600 هزار بازدید نماینده دارد. در موزه سواروسکی وسایل مختلف مرتبط با این برند نگهداری می گردد از جمله بزرگترین و کوچکترین قطعات سواروسکی. بزرگترین قطعه کریستال سواروسکی قطری معادل 40 سانتی متر و 28 کیلوگرم وزن دارد و رکورد گینس را زده است. کوچکترین قطعه هم متعلق به یک کریستال هشت دهم میلی متری است که تنها با میکروسکوپ قابل دیده شدن است. این موزه تالارهای مختلفی دارد که هر کدام از آن ها به بخشی از سرگذشت این برند تعلق دارند.

سواروسکی بعد از یک قرن

سواروسکی هنوز هم بیشتر به شکل یک کسب و کار خانوادگی مشغول فعالیت است و حالا نتیجه های دنیل هستند که به کارهای برند می رسند. سواروسکیِ امروز حدود 28 هزار کارمند و بیش از 2800 شعبه در 170 کشور دنیا از جمله ایران دارد. نمایندگی فروش اینترنتی ساعت های این برند در ایران هم بر عهده خبرنگاران است.

منبع: دیجی استایل
انتشار: 19 اردیبهشت 1404 بروزرسانی: 19 اردیبهشت 1404 گردآورنده: dorezamin.ir شناسه مطلب: 2577

به "قصه دنیل سواروسکی، مردی با آرزوهای بزرگ" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "قصه دنیل سواروسکی، مردی با آرزوهای بزرگ"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید