خاطره تلخ بازیگر زن از تست بازیگری؛ یک مشت شهرستانی!
به گزارش مجله دور زمین، سوسن پرور در برنامه فریدون جیرانی ضمن تعریف کردن خاطره ای از سال های دور، هنگامی که برای دادن تست بازیگری به یک دفتر رفته بود، از دلیل این که عموما بدون آرایش دیده می گردد، گفت.
به گزارش خبرآنلاین، سوسن پرور، بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر مهمان فریدون جیرانی در برنامه کافه آپارات شد.
او در بخشی از این برنامه در خصوص این که عموما بدون آرایش دیده می گردد، چنین گفت: من چندان به این موضوع فکر نکردم که بگذار آرایش نکنم، چون این طوری می توانم خاص باشم! چیزی در من نجوشیده است. خاطرم هست در دوره دبیرستان، برای عبور از همان مسیری که همه می فرایند، با همان فرمول انجامش دادم، ولی دیدم به نظر من کار احمقانه ای می رسد و جوابی برایش پیدا نکردم که چرا باید این کار را انجام دهم؟! من چرا باید فرم صورتم را از این که هست خارج کنم؟! (با خنده) راستش را هم بخواهم بگویم اصلا خوشگل نبود و احساس می کردم صمیمیت را از من می گیرد و من را از خودِ واقعی ام دور می نماید و از خودم پرسیدم چرا باید این کار را انجام دهم وقتی با آن شادمان نیستم؟!
پرور ادامه داد: من متولد 54 ام و تا این جایی که آمده ام، آن قدر درد کشیده ام، آن قدر باور نشده ام و آن قدر بی جهت فریاد شنیده ام که جزو آرزوهایم این است که به جایی برسم، در حالی که انسان به جای مانده ام، به جایی برسم که بتوانم دست کسانی را که مستعدند بگیرم.
او با اشاره به خاطره سال های دور تست بازیگری دادنش، گفت: من وقتی از آن دفترِ تست بازیگری بیرون آمدم خیلی گریه کردم. من دوشنبه ها و چهارشنبه ها در رادیو پیغام در تهران برنامه داشتم و به اراک می رفتم و می آمدم. وقتی برای تست دادن رفتم از آقایی که پشت میز بود پرسیدم چه قدر طول می کشد و کِی نوبتم می گردد؟ چون می خواستم بلیت برگشت اراکم از بین نرود. گفتم می خواهم بروم شهرستان و او گفت (با صدای بلند) خانم برو ته صف، یک مشت شهرستانی! از شهرستان بلند شده ای آمده ای تست بدهی که چه؟! من رفتم و ته صف ایستادم، یک ساعت، دو ساعت، نمی دانستم بروم، نروم، گفتم من دیرم می گردد، بلیت دارم، می خواهم بدانم بلیتم را کنسل کنم یا نه؟! گفت تو برو، تو اصلا فرض کن که آمدی و تست هم دادی، فکر کردی قبول می شوی؟! چیزی نگفتم و باز صبر کردم تا نوبتم شد. در تستی که می دادیم خبر بدی را تلفنی می شنیدیم و باید ایفای نقش می کردیم و این با هندی کم ضبط می شد. وسط تست دیدم چراغ هندی کم خاموش است! پرسیدم چرا؟! گفت به تو چه؟! گفتم خب ضبط نمی گردد! گفت تستِ آن که دلم بخواهد ضبط می گردد و آن که دلم نخواهد ضبط نمی گردد. تو کارت را بکن. فکر کن من با چه حالی رفتم اراک. آن قدر از این چیز ها دارم که برایتان تعریف کنم. نه فقط من، خیلی ها از این چیز ها دارند.
منبع: فرارو